-پاسخ آیت الله سیستانی درباره لباس مشکی در محرم وصفر
-پاسخ آیت الله خامنه ای درباره افطار کردن با تربت امام حسین علیه السلام
-دست زدن همراه با شادي و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او(ص) درجشن هايي كه به مناسبت ايام ولادت ائمه(ص) و اعياد وحدت و مبعث برگزار مي شود چه حكمي دارد؟ اگر اين جشن ها در مكانهاي عبادت مانند مسجد و نمازخانه هاي ادارات و يا حسينيه ها برگزارشوند، حكم آنها چيست؟
-پاسخ آیت الله شبیری زنجانی درباره جشن عروسی در ماه محرم وصفر
-پاسخ آیت الله مکارم شیرازی درباره اصلاح و آرایش در ماه های محرم و صفر
-پاسخ آیت الله روحانی درباره جنگ عایشه با امیرالمؤمنین (علیه السلام) از همه گناهان بدتر بود
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز روز عید غدیر
-پاسخ آیت الله جوادی آملی درباره نماز عید غدیر
-پاسخ آیت الله حکیم در باره افضل بودن حضرت علی علیه السلام از بقیه ائمه وپیامبران
-پاسخ آیت الله وحید خراسانی درباره سیگار کشیدن در ماه رمضان

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:8079 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

فلسفة وضو و غسل چيست؟ چرا بايد با وجود اين كه انسان استحمام كرده، باز نياز به وضو يا غسل دارد يا ميّتي كه بدنش كاملاً تميز است، نياز به غسل دارد؟

براي پاسخ به اين سؤال لازم است مطلبي را در مورد فلسفة احكام مطرح كنيم تا مقدمه اي بر پاسخ اين سؤال و سؤال قبلي باشد. بسيار مي پرسند: چرا لازم است نماز بخوانيم؟ چرا بايد براي نماي نماز وضو بگيريم؟ چرا در اسلام استفاده از ظروف طلا و نقره حرام است؟ چرا دفن كردن ميّت لازم است؟ چرا خوردن گوشت مردار جائز نيست؟ چرا نماز صبح دو ركعت است؟ و از اين قبيل پرسش ها.

براي اين كه پاسخ تمام سؤالات فوق و از اين دست سؤال ها و چراها روشن شود، بهتر است يك اصل اساسي و قاعدة كلّي دربارة فلسفة احكام بيان شود تا در همة موارد قانع كننده باشد. وقتي كه به زندگي روزانةخود مي نگريم، مي بينيم هنگامي كه مثلاً بيمار مي شويم و به پزشك مراجعه ميكنيم، پزشك نسخه اي كه در آن چند دارو نوشته شده، براي ما تجويز ميكند و دستور ميدهد كه هر روز و هر چند ساعت فلان دارو را مصرف كنيد و از خوردن فلان و فلان غذا پرهيز نماييد.

بدون اين كه از خصوصيات داروها سؤال بكنيم، دستورهاي او را عمل مي كنيم، چون به دانش و تخصّص او در رشتة طب معتقديم و مي دانيم جز درمان و بهبود ما منظور ديگري همين طور وقتي كه به يك مهندس مراجعه ميكنيم و از او مي خواهيم براي ما ساختمان زيبايي بسازد، ميگويد: اين نقشه در زمين شما جالب از كار در مي آيد و بايد فلان لوازم را تهيه كني تا خانه ساخته شود. ما چون به تخصّص او در رشتة ساختمان سازي ايمان داريم و مي دانيم نمي خواهد به ما ضرر و زيان برساند، بنا به دستور او مصالح را تهيه كرده و در اختيارش مي گذاريم و از كار او چون و چرا نمي كنيم.

اين دو مثال و نظائر آن روشن ميكند كه اگر انسان به علم و دانش كسي ايمان داشته باشد و او را متخصص بداند، نيز بداند نظر بدي در كار نيست، قطعاً دستورهاي وي را بدون چون و چرا عمل ميكند.

احكام و مقررات ديني هم نسخه هايي است كه پيامبران الهي و پيشوايان دين از طرف خدا براي بشر آورده اند تا سعادت و خوشبختي آنان را از هر جهت تأمين نمايند. بديهي است وقتي اعتقاد داشته باشيم كه اين احكام از علم بي پايان الهي سرچشمه گرفته و به حكمت و لطف و مهرباني خدا نيز ايمان داشته باشيم، هم چنين بدانيم پيامبران در تبليغ و رساندن پيامهاي الهي گرفتار خطا و لغزش نمي شوند، يعني به معصوم بدون آنان معتقد باشيم، در اين صورت با كمال جديّت و بدون هيچ اضطراب، در عمل كردن به دستورهاي ديني مي كوشيم و احتياج و نيازي نمي بينيم از خصوصيات فلسفة احكام و مقرّراتي كه قرار داده شده، سؤال نماييم، زيرا مي دانيم خدا دانشي بي پايان دارد و هر چه مقرّر كرده، به خير و صلاح ما بوده است. و انبياي الهي نيز در بيان احكام اشتباهي نكرده اند.

اگر كسي در وجود خدا، يا در دانش و حكمت او، يا در حقانيت انبيا و معصوم بودن آنان ترديد داشته باشد، لازم است قبل از اين سؤال، در اصل اعتقاد به خدا و صفات او و دربارةحقانيت انبيا و صفات آنان بحث و تحقيق كند.

بنابراين كساني كه پاية توحيد خود را محكم ساخته اند و طبق دليل هاي قطعي عقيده دارند كه قانون گذار اسلام (خدا) بي نياز مطلق و داراي علم و حكمت بي پايان است، ترديدي نخواهند داشت كه تمام احكام و مقررات و دستورهاي اسلامي كه پيامبر از طرف خدا آورده است، داراي مصالح و فوايدي ميباشد. چنين افرادي هميشه در صدد پيروي از دستورهاي الهي هستند و دانستن و ندانستن جزئيات فلسفة احكام، در روحيه آنها اثري نخواهد داشت.

البته نمي گوييم كسي نبايد از فلسفة احكام سؤال كند و يا نبايد دنبال تحقيق و جستجو برآيد، زيرا شكي نيست كه هر كسي اين حق را دارد كه با تمام وسائل ممكن، براي آگاهي از اسرار احكام و قوانين ديني بكوشد. خوشبختانه امكانات زيادي هم براي اين كار موجود است، چنان كه در قسمتي از آيات و بسياري از كلمات پيشوايات بزرگ دين، توضيحاتي دربارة فلسفة احكام وارد شده است. از طرفي يك سلسله قرائن عقلي كه با پيشرفت علوم، روز به روز افزايش مي يابد، پرده از روي بسياري از اين اسرار برداشته است.

خلاصه: با اين كه حق سؤال داريم و تا اندازه اي هم امكانات موجوت است، ولي نبايد هرگز انتظار داشته باشيم كه با دانش و معلومات محدود بشري، به تمام جزئيات واسرار و فلسفة احكام دست يابيم. دست نيافتن به اسرار و مصالح و مفاسد احكام غير از آن است كه مصلحتي يا مفسده اي در احكام نباشد.

حضرت رضا(ع) ميفرمايد: إنّا وجد نا كلّ ما أحلّ الله تبارك و تعالي ففيه صلاح العباد و بقائهم و لهم إليه الحاجه التي لا يستغنون عنها و وجد نا المحرّم من الاشياء لا حاجة للعباد إليه و وجدنا مفسداً داعياً إلي الفناء و الهلاك؛[7] مي بينيم كه خداي متعال چيزهايي را حلال كرده است كه مردم در زندگي و ادامه اش به آن نيازمند هستند و براي آنان مصلحت و فائده اي دارد، و چيزهايي را حرام كرده كه علاوه بر اين كه مورد نياز بشر نيست، موجب فساد و فنا و نيستي او ميباشد.

بر همين اساس دانشمندان ميگويند: احكام شرع تابع مصالح و مفاسد است، يعني چيزي بدون جهت حلال يا حرام نشده است. البته وقتي گفته ميشود: فلان كار به مصلحت بشر است، نبايد فقط فوايد جسمي و بهداشتي به نظر آيد، بلكه فوايد جسمي، روحي، فردي، اجتماعي، دنيوي، اخروي و هر نوع فايدة ديگر كه فرض شود، همه جزء مصالح بندگان است. چه بسا يك حكم فايدة جسمي نداشته باشد، ولي از نظر روحي باعث تهذيب و پاكي نفس شود، مثلاً سجده كردن و سرگذاشتن بر خاك اثر بهداشتي ندارد، ولي باعث تواضع و بندگي در مقابل پروردگار ميشود و روح و روان انسان جلا پيدا ميكند. نيز ممكن است فايدة يك حكم از نظر فردي معلوم نباشد، ولي از نظر عمومي و مصالح عامه به نفع جامعه باشد، مثلاً اگر استفاده از ظروف طلا و نقره رواج پيدا كند، مفاسد اقتصادي و روحي و رواني بسياري در جامعه به جا مي گذارد و باعث اختلاف طبقاتي عظيم در جامعه ميشود.

امّا بحث دربارة موارد سؤال كه فلسفة وضو و غسل چيست، يا چرا با وجود اين كه انسان حمام كرده، نياز به وضو يا غسل دارد، يا ميتي كه بدنش كاملاً تميز است، نياز به غسل دارد، همان طور كه گفته شد: اين احكام و دستورهاي خدا است و اگر ما معتقد به اصول دين باشيم، اين گونه تعبديّات براي ما حلّ شده است. اما اين احكام خالي از فلسفه و حكمت نيستند، همان طور كه از امام علي بن موسي الرضا(ع) نقل شده است كه: براي اين به وضو مأمور شده ايم كه بندگان هنگامي كه در پيشگاه خدا مي ايستند و با او مناجات مي كنند، پاك باشند و از آلودگي ها و نجاستها دور باشند و قلب انسان براي قيام در پيشگاه خدا نوراني و با صفا باشد.6[8]

بنابراين وضو هم جسم را نظيف ميكند و هم از نظر معنوي به وسيلة قصد قربت، اثر تربيتي خوبي براي انسان دارد و موجب قرب الهي ميشود.

غسل نيز همين طور است. وقتي كه انسان جنب شد، گرچه قبلاً بدنش تميز بوده يا قبل از جنابت حمام كرده، ولي با جنابت دوباره ترشحاتي در بدن ايجاد ميشود و به اصطلاح در اوج لذّت جنسي كه معمولاً مقارن خروج مني است، سلسله اعصاب پاراسمپاتيك بر اعصاب سمپاتيك پيشي مي گيرد و تعادل به شكل منفي به هم ميخورد. اين موضوع ثابت شده كه براي تعادل اعصاب به هم خورده، تماس آب با بدن بسيار مؤثر است. از اين رو بايد تمامي بدن را شستشو داد چون تمامي بدن در حال جنب شدن تحريك ميشود و ترشحاتي از بدن خارج ميشود كه با غسل كردن از بين مي رود، با قصد قربت كردن قرب معنوي حاصل ميشود.

غسل و وضو هر دو عبادتند و بايد با قصد قربت انجام شوند. اين اعمال، غير از اين كه باعث تميزي و نظافت جسماني هستند، روح و قلب را صفا و جلا مي دهند و در آن حال انسان احساس نزديكي و قرب به خدا دارد. فايدة غسل و وضو تنها نظافت جسماني نيست تا كسي بگويد وقتي كه بدن انسان تميز است، چرا بايد غسل يا وضو انجام دهد. فوائد ديگري غير نظافت بر اين عبادات مترتب است كه يكي از مهم ترين آنها احساس قرب معنوي است، مثلاً در روايات از امام صادق(ع) آمده است: الوضو علي الوضو نورٌ علي نور؛[9] وضو بعد از وضو، نور علي نور است. يعني باعث نورانيت چند برابر ميشود.

پيامبر(ص) فرمود: اگر انسان با طهارتي دوباره وضو بگيرد، براي او ده حسنه و ثواب نوشته ميشود.[10]

غسل و وضو از جمله طهارت هايي است كه غير از جنبة نظافت و تميزي بدن، باعث نورانيت قلبي و صفا و جلاي روح ميشود.

[7]بحارالانوار، ج 6، ص 93.

[8]تفسير نمونه، ج 4، ص 293.

[9]محمدي ري شهري ميزان الحكمه، عنوان 4106.

[10]همان.



مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.